ادبیات کودک، حلقه مفقوده توسعه فرهنگی کیش
- شناسه خبر: 88026
- تاریخ و زمان ارسال: 19 خرداد 1404 ساعت 00:12
- نویسنده: مریم اکبرپور

نخستین نشست تخصصی ادبیات کودک و نوجوان، با حضور مصطفی رحماندوست برگزار شد.
خانه ادبیات کودک و نوجوان کیش نیز با ریاست مهدی گردآفرین و دبیری عباس دوستقرین افتتاح شد. به همین مناسبت، مریم اکبرپور کارشناس_مجری نشستهای ادبی، یادداشتی را منتشر کرده است.
به گزارش پایگاه خبری رساکیش، متن این یادداشت بدین شرح است:
✍️مریم اکبرپور
کارشناس زبان و ادبیات فارسی
ادبیات کودک و نوجوان، بهزعم بسیاری از اندیشمندان، نهفقط یک ژانر ادبی، بلکه آیینهای از روان جمعی نسل آینده ماست. آنچه کودکان امروز میخوانند، رؤیا میبافند، و با آن همذاتپنداری میکنند، فردای فرهنگی و اجتماعی ما را شکل خواهد داد.
در این میان، نکتهای که شاید کمتر به آن پرداخته شده، نقش ادبیات کودک در تربیت هیجانی و پرورش همدلی است. ادبیات، کودک را نهفقط با واژگان، بلکه با احساسات آشنا میکند. او از طریق شخصیتهای داستانی، ترس را میفهمد، خشم را تجربه میکند، و گاهی بیآنکه متوجه شود، یاد میگیرد چگونه شجاع باشد، یا چگونه ببخشد.
از سوی دیگر، ما در مناطق فرهنگی خاصی چون جزیره کیش، با یک مسئولیت دوچندان روبرو هستیم: ضرورت بومیسازی ادبیات کودک. قصههای محلی، اسطورهها، زبان بومی و آیینهای جزیره، ظرفیتهایی بینظیرند برای خلق شخصیتها و داستانهایی که کودک جزیره در آنها «خود» را پیدا کند.
ادبیات کودک، فقط تقویتکننده خواندن و نوشتن نییت، بلکه ابزاری برای آموزش شناخت، بیان و تنظیم هیجانات است است.
یکی از مبانی نظری ضروری در بررسی ادبیات کودک و نوجوان، روانشناسی رشد است. این شاخه از روانشناسی به ما میآموزد که کودکان در هر مرحله از رشد ذهنی و عاطفی، نیازمند روایتهایی متناسب با ظرفیتهای شناختی و هیجانیشان هستند. ادبیاتی که با درک صحیح از ویژگیهای دورههای رشد – از تخیلمحوریِ خردسالان تا واقعگراییِ نوجوانان – خلق شود، نهتنها سرگرمکننده است، بلکه نقشی اساسی در هویتیابی، رشد اخلاقی، تقویت خلاقیت و شکلگیری زبان درونی کودک ایفا میکند. از همین رو، نمیتوان ادبیات کودک را صرفاً تولید محتوا برای سنین پایین دانست، بلکه باید آن را «هنر رشد دادن» تعریف کرد.
از کارکرد تا ضرورت، از گفتگو تا نهادسازی
سالهاست از زبان ما شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان این جمله تکرار میشود: «ادبیات کودک، ادبیات فرعی نیست، بلکه آغازگر ادبیات است». جملهای که آنقدر تکرار شده که بیم آن میرود معنایش فراموش شود. اما واقعیت این است که ما هنوز از درک جایگاه واقعی این گونهی ادبی، هم در نهادهای رسمی و هم در ذهن بخش بزرگی از جامعه، فاصله داریم.
نشست اخیر ما در جزیره کیش با حضور استاد مصطفی رحماندوست، فرصتی شد تا یک بار دیگر به ضرورت بازتعریف نگاهمان به ادبیات کودک و نوجوان بیندیشیم. گفتوگویی که هرچند صمیمی و تجربی بود، اما لایههایی از بحران بیبرنامگی و بیسیاستی فرهنگی در این حوزه را نیز برملا کرد.
ادبیات کودک در ایران – بهویژه از دههی شصت به اینسو – بیشتر بر شانهی تلاشهای فردی ایستاده است تا سیاستگذاری نهادی. چهرههایی چون رحماندوست، قیصر امینپور، افسانه شعباننژاد و دیگران، بیشتر به قریحه و دغدغهی فردی تکیه کردند تا بر پشتیبانی رسمی یا نهادهای پایدار. همین مسئله باعث شد که ما دههها ادبیات کودک تولید کردیم، اما «فرهنگ ادبیات کودک» نساختیم.
در نشستی که گذشت، پرسشهایی ساده اما بنیادین طرح شد: ادبیات کودک چگونه با تجربهی زیستهی کودک امروز ارتباط میگیرد؟ جای نهادهای ترویج این نوع ادبیات کجاست؟ و آیا نویسندگان جوان میدانند کجا باید یاد بگیرند و از کجا باید آغاز کنند؟
پاسخها، اگرچه با مثال و خاطره همراه بود، اما همگی به یک نقطه ختم میشدند: ما خلأیی عمیق در سازماندهی، آموزش و نهادسازی در حوزهی ادبیات کودک داریم. و این خلأ، در کیش – جزیرهای که مدعی افقهای فرهنگی نو در ایران است – بیش از دیگر نقاط به چشم میخورد.
کیش شهری است مهاجرپذیر، چندفرهنگی، و در حال تجربهی یک دگردیسی تمدنی. کودک در این جزیره، از تنوع زبان و فرهنگ تغذیه میکند، اما همین تنوع، در غیاب مرجع فرهنگی، میتواند باعث گسست هویتی او شود. خانهی ادبیات کودک و نوجوان در کیش، میتواند پاسخی به این نیاز باشد و پناهگاهی برای تداوم سنت قصهگویی، کارگاهی برای آموزش نویسندگی و شعر کودک، محفلی برای نقد کتاب و تربیت ذائقهی ادبی، مکانی برای تولید، ترجمه، و بومیسازی ادبیات کودک، و درنهایت نهادی برای ارتباط میان خانواده، نویسنده، مربی و مخاطب کودک.
در همین راستا، یکی از محورهای اصلی فعالیت خانه ادبیات کودک کیش، میتواند طراحی آرشیو بومی ادبیات کودک باشد؛ شامل گردآوری قصههای بومی، تولید محتوای جدید با شخصیتهای محلی، و شاید حتی پرورش تصویرگرانی که این روایتها را به زبان هنر بازآفرینی کنند.
و در نهایت، به عنوان یک دغدغه فرهنگی، میخواهم به پیوند ادبیات کودک با رسانههای نو و روایت دیجیتال اشاره کنم. کودک امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض تصویر، صدا و داستانهای تعاملی است. خانه ادبیات کودک میتواند با نگاهی آیندهمحور، به بستری برای آموزش تولید محتوا، انیمیشن، پادکست و کتاب دیجیتال کودک بدل شود؛ جایی که ادبیات نه بهمثابه خاطره، بلکه بهمثابه تجربه زیسته کودک امروز معنا یابد.
بهعنوان پیشنهاد رسمی، بر پایهی مباحث نشست اخیر، میتوان سه گام عملی را برای نخستین گامهای «خانهی ادبیات کودک و نوجوان کیش» تعریف کرد:
۱. شکلگیری شورای ادبیات کودک کیش با حضور شاعران، معلمان، روانشناسان، و فعالان فرهنگی جزیره
۲. تهیه شناسنامهی فرهنگی کودک کیش شامل ذائقههای زبانی، سنتهای شفاهی، ظرفیتهای بومی
۳. تأسیس مرکز ترکیبی «خانه ادبیات کودک و نوجوان» با سه کارکرد مشخص:
تولید (با کارگاههای شعر و داستان)
آموزش (با دورههای تخصصی برای معلمان، والدین و نویسندگان)
ترویج (با جشنوارهها، شبهای قصه، و نقد کتاب)
این نهاد میتواند بهعنوان زیرمجموعه معاونت فرهنگی منطقه آزاد کیش فعالیت کند، با همکاری نهاد کتابخانههای عمومی، کانون پرورش فکری، و البته نویسندگان آزاد و مستقل.
ادبیات کودک، سنگبنای هویت ملی، زبان مادری، و تربیت ذوقی نسل آینده است. در جهانی که کودکان بیش از کتاب، با تصویر، صدا و پلتفرمهای مجازی احاطه شدهاند، ما به یک خانهی امن فرهنگی برای زبان، خیال، و تخیل نیاز داریم. خانهای برای شعر، داستان، و رؤیا.
و سخن آخر آنکه، کیش، اگر بخواهد افق ۱۴۱۴ را نه فقط در سازهها بلکه در فرهنگ تجربه کند، باید از «خانهی ادبیات کودک» آغاز کند.